جدول جو
جدول جو

معنی دین فروز - جستجوی لغت در جدول جو

دین فروز(عِ)
فروزندۀدین. تابندگی و روشنایی بخشنده به دین:
دو پروردۀ شاه بدخواه سوز
یکی دادورز و یکی دین فروز.
اسدی.
رجوع به دین فروزنده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دین پرور
تصویر دین پرور
حامی و مروج دین، کسی که دین را ترویج و تقویت کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانش فروز
تصویر دانش فروز
فروزندۀ دانش، روشنی بخش علم و دانش، افروزندۀ علم و فضل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل فروز
تصویر دل فروز
دل افروز، آنکه یا آنچه دل را شاد و روشن کند
فرهنگ فارسی عمید
(عَ قَ اُ دَ / دِ)
که دین را در برابر دنیا بفروشد و از دست دهد:
نباشند شاهان مادین فروش
بفرمان دارنده دارند گوش.
فردوسی.
بفرمان یزدان نهاده دو گوش
ازیشان نباشد کسی دین فروش.
فردوسی.
که ای زرق سجادۀ دلق پوش
سیه کار دنیاخر دین فروش.
سعدی.
- دین فروشان، یعنی اصحاب ریا. (شرفنامۀ منیری) :
دین فروشان را ببوی زلف او
طیلسان در وجه زنار آمده ست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
زینت گر. (آنندراج) :
نه انجم است که زینت فروز نه فلک است
به فرد باطل افلاک نقطه های شک است.
صائب.
رجوع به زینت گر و زینت و دیگر ترکیبهای زینت شود
لغت نامه دهخدا
(عِشْ وَ / وِ)
کنایه از متشرع. (آنندراج). صفت کسی که به پرورش دین همت گمارد. ترویج کننده دین:
قوام دین پیغمبرملک محمود دین پرور
ملک فعل و ملک سیرت ملک سهم و ملک سیما.
فرخی.
ملک بوسعید آفتاب سعادت
جهاندار و دین پرور و دادگستر.
فرخی.
خدای حکم چنان کرده بود کان بت را
ز جای برکند آن شهریار دین پرور.
فرخی.
کجا معاویه و کو یزید و کو هشام
کجاست عمر عبدالعزیز دین پرور.
ناصرخسرو.
پادشاه میمون عالم عادل دادگستر دین پرور. (سندبادنامه ص 342).
گروهی بر آن کوه دین پروران
مسلمان فارع زپیغمبران.
نظامی.
بصدقی که روید ز دین پروران
به وحیی که آید به پیغمبران.
نظامی.
تو دین پروری خصم کین پرور است.
فرشته دگر اهرمن دیگر است.
نظامی.
بدامن پاکی دین پرورانت
بصاحب سری پیغمبرانت.
نظامی.
چنین پادشاهان که دین پرورند
ببازوی دین گوی دولت برند.
سعدی.
جهانبان و دین پرور و دادگر
نیامد چو بوبکر بعد از عمر.
سعدی.
و دایم موقر... و سرور دین پرور باد. (تاریخ قم ص 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ تَ / تِ)
دین طلب. کسی که به کسب حقایق دین همت گمارد:
خسروغازی محمود محمد سیرت
شاه دین ورز هنرپرور کامل فرهنگ.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ / لِ زَ دَ/ دِ)
دین فروز:
مهان را بمه دارد و که را بکه
بود دین فروزنده و روزبه.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دین پرور
تصویر دین پرور
حامی و مروج دین
فرهنگ لغت هوشیار
دین پژوه، دین پناه، دینور، متدین
متضاد: نامتدین
فرهنگ واژه مترادف متضاد